۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

چگونه ذهن از پا در می‌آید


شاید این نوشته را بتوان نتیجهٔ دو نوشتهٔ قبلی دانست. پس بهتر است که قبل از خواندن این نوشتار، سری به دو نوشتهٔ قبلی بزنید. در این قسمت می‌خواهم در این مورد صحبت کنم که چگونه محیطِ خارج می‌تواند ذهن را چنان از پا در بیاورد که دیگر نتواند بر سر ِ پا بایستد.

بصورت خلاصه این مورد را گفتم که بسیاری از چیزها در انسان‌ها فطری ست. همچنین به این اشاره کردم که اندیشهٔ انسان نمی‌تواند از جهان ِ خارج تاثیر نپذیرد. 

دو شخص را تصور کنید به نام‌های بهرام و شهرام. بهرام دارای روحیاتی ست که آن را با A نشان می‌دهیم؛ شهرام نیز دارای روحیاتی ست که آن را با B نشان می‌دهیم. C نیز عاملی خارجی ست که از طرف جامعه، خانواده، دوستان یا هر چیز دیگری بر این دو شخص وارد می‌شود. حال اگر C عاملی باشد بر ضد A و موافق با B چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نتیجه کاملن مشخص است. روحیاتی که بهرام را در زندگی به پیش می‌برد فرومی‌پاشد و چه بسا زندگی‌اش را به کلی نابود سازد. اما از آن طرف شهرام راه پیشرفت را در پیش می‌گیرد.

آری زندگی تا به این حد دارای جبر است. اما جواب‌ به این سوال که این جبر، قسمت و سرنوشتی ازلی ست، یا تصادف است، از عهدهٔ همچون منی بر نمی‌آید. سرنوشت ازلی که بوسیلهٔ خداوندی نوشته شده‌باشد، انسان را به مشکلاتی بزرگ دچار می‌کند. من این‌ها را از تصادف می‌دانم. تصادفی که همچون ریختن ِ تاس بر روی صفحهٔ تخته-نرد است. هر عددی ممکن است از تاس بیرون بیاید، یک عدد تو را پیروز ِ مسابقه می‌کند و یک عدد تو را بازنده.



4 دیدگاه:

sinja گفت...

سلام بر آزاد سرو عزيز خوبين ايشالا من لينكتون كردم دوست داشتين منو لينك كنيد راستي اين واليمار چي شد مرديم به خدا.

ناشناس گفت...

ببخشيد نوشتم سينجا همون سينام يا ناسا خلاصه ببخشيد.

Unknown گفت...

سلام سینا جان. منم شما رو لینک می‌کنم.

والیمار هم یه مشکلات عجیب غریبی پیدا شده. بچه‌ها دارن درستش می‌کنن گویا.

هرمان گفت...

سلام آزاد سرو...
با مطلبت کاملا موافقم و به قدرت بی نهایت فکر ایمان دارم
مثال بارزش فکر خراب و روحیه مرده ی این مردک احمق نژاد که مثل خوره تو جون مردم از همه جا بی خبر افتاده و همه رو عصبی و.... کرده!