۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

درخت

و من امروز درختی هستم، که شاخ‌ساران‌ام را بادها شکسته‌‌اند. لیک اکنون چنان استوار-ام که با هیچ توفانی، به این سو و آن سو تکان نمی‌خورم.

و من امروز انتظار می‌کشم. انتظارِ پرنده‌ای که آشیانه‌ای ابدی بر شاخ‌ساران‌ام بنا کنم. انتظار می‌کشم، چرا که احساس‌اش می‌کنم که در همین نزدیکی ست...

0 دیدگاه: