جهان منجلاب و لجنزاری ست، که انسانها لجنها و کثافتهایش هستند. البته نباید ناحق گفت. عدهای نیز به سانِ چوبهایِ معلق بر روی باتلاق هستند، که برای کمک، به سویات میآیند. و با هزاران امید دستت را به سمتِ خویش میکشند.
اما همین که دست دراز کردی و آنان را گرفتی، میبینی که نه تنها چوبِ کمکی نبودهاند، که مسببی هستند برای غرق شدنات. چه هر چه بیشتر چنگ بزنی، و بیشتر تقلا کنی، بیشتر غرق میشوی. آن چوب به راهِ خودش ادامه میدهد، و غرق شدنات را با لبخند نظاره میکند. آنگاه که غرق شدی، به سویِ نیازمندِ دیگری میرود، تا او را نیز نجات بخشد.
0 دیدگاه:
ارسال یک نظر